ابو محمد جولانی، فرمانده اصلی جنگجویانی که بشار اسد را سرنگون کردند، روز چهارشنبه اعلام کرد که هر کسی که در شکنجه یا کشتار زندانیان در دوران حکومت رئیسجمهور برکنارشده سوریه دست داشته باشد، تحت پیگرد قرار خواهد گرفت و عفو برای آنها امکانپذیر نیست.
جولانی به دنبال عاملان شکنجه دولت بشار اسد
به گزارش خبرگزاری ماه آزادی، ابو محمد جولانی در بیانیهای که در کانال تلگرام تلویزیون دولتی سوریه منتشر شد، گفت که ما آنها را در سوریه تعقیب خواهیم کرد. او همچنین ادامه داد که از کشورها میخواهیم کسانی را که فرار کردهاند به ما تحویل دهند تا عدالت اجرا شود.
جهان به دقت نظاره میکند که آیا حاکمان جدید سوریه میتوانند کشور را تثبیت و از انتقامجویی خشونتآمیز جلوگیری کنند یا خیر. این در حالی است که یک جنگ داخلی ۱۳ ساله که در خطوط فرقهای و قومی به وقوع پیوست، کشور را ویران کرد.
سوریه در طول پنج دهه حکومت خانواده اسد یکی از سرکوبگرترین دولتهای پلیسی خاورمیانه بود. جولانی باید میان درخواستهای قربانیان برای اجرای عدالت و نیاز به جلوگیری از انتقامجوییهای خشونتآمیز و تامین کمکهای بینالمللی توازن ایجاد کند. محمد البشیر، اعلام کرد که هدف او بازگرداندن میلیونها پناهجو، ایجاد اتحاد و ارائه خدمات اساسی است. اما بازسازی کشور با منابع محدود، یک چالش بزرگ خواهد بود.
بشیر، نماینده جولانی، به روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا گفت که در خزانهها فقط پوندهای سوریه وجود دارد که تقریبا هیچ ارزشی ندارند. یک دلار آمریکا ۳۵ هزار سکه ما را میخرد. ما هیچ ارز خارجی نداریم و در مورد وامها و اوراق قرضه، هنوز در حال جمعآوری دادهها هستیم. بنابراین، بله، از نظر مالی اوضاع بسیار بد است.
جولانی اعتقاد دارد بازسازی سوریه پس از جنگ داخلی که صدها هزار نفر را کشت، شهرها را به ویرانه تبدیل کرد، مناطق روستایی را خالی از سکنه کرد و اقتصاد را تحت تحریمهای بینالمللی به نابودی کشاند، وظیفهای عظیم است. میلیونها پناهنده هنوز در اردوگاهها زندگی میکنند.
صیدنایا؛ زندانی بی بازگشت
از زمان سقوط اسد به دست گروه جولانی، حیات الترکی در سلولهای متروکه بدنامترین زندان سوریه، مجتمع وسیع صیدنایا، به دنبال هر نشانهای از برادرش میگردد. او در حالی که وسایل باقیمانده در یک سلول را بررسی میکرد، گفت:
آیا اینها متعلق به برادرم هستند؟ آیا بوی او را در آنها حس میکنم؟ یا اینها؟ یا این پتوی اوست؟ من امیدوار و خوشبین بودم که کسی از زندانیان مفقودم را پیدا کنم – برادر، عمو یا پسرعمو – اما چیزی پیدا نکردم. من همه زندان را گشتم. من وارد سلول میشوم، حتی برای پنج دقیقه هم نمیمانم و احساس خفگی میکنم.